loading...

اینجانب ، صحرا !

به هوای دلم ...

بازدید : 349
جمعه 1 آبان 1399 زمان : 5:37

بالاخره تتمه جنس‌هامونم فروختیم با نرخ دلار 25 هزار تومن :-))))

یعنی با دلار 4000 تومن خرید کردیم با دلار 25000 تومن فروختیم !

ای وای ... کاش همون موقع سرمایه‌‌‌ای که گذاشتیم رو میدادیم یه ماشین میخوابید گوشه پارکینگ ! سودش خیلی بیشتر بود ، اما اینم به هر حال یک مسیر جدید و یک چالش بود . همیشه سود که به پول نیست ، تجربه به دست اومده از یک کار ، شناخت بازار و فروشنده‌ها همه اینا سود محسوب میشن .

تموم شدن !

پسره یک سال ازم کوچیکتر بود تهش گفت خیلی خوشم اومد از برخوردت ، فکراتو بکن بیا با هم کار کنیم ... از تخفیف‌هایی که بهش دادم ، از دقیق بودن حساب و کتاب‌هام خوشش اومد ، پیشنهاد شراکت هم داد :-))))) پدرمم موافقت کرد گفت باشه ببین چه کاری رو دوست داری ، ولی من وقتشو ندارم از کار خودم میمونم ..

حس خوبی دارم

یه تنوع خوبی بود !

خیرشو ببینه .

ببند چشای خوشگلتو
بازدید : 344
سه شنبه 28 مهر 1399 زمان : 17:38

یه وقت‌هایی که میرم جاهای فقیر نشین با قشر فقیر که رو به رو میشم اصلا نمی‌دونم چه رفتاری بکنم و چی بگم ...

فقیر نشین که میگم مثلا روستایی که تا مرکز اصفهان کلا 15 دقه فاصله داره اما انقققققدر مردم فقیر و کم بضاعت اون قسمت از شهر ساکن هستن که وقتی امروز میخواستم به خانم‌هاشون توصیه تغذیه‌‌‌ای بکنم اصلا نمی‌دونستم بگم چی بخور که وزن گیریت بیشتر بشه :-/

بدتر از اینا ، مریض پاکستانی ! نه ما حرف اونو متوجه میشدیم نه اون حرف مارو ... فقط با اشاره‌هاش متوجه شدیم که میگفت تو یک ماه چهار بار خونریزی داشته . گفتیم تو دیگه خیلی بدبختی پناه اوردی به ایران ، ما خودمون اینجا داریم تلف میشیم :-/ هی ماسکمو میدادم پاک که یه جوری حالیش کنم چی میگیم ، بعد به سر و وضع کثیفش که نگاه می‌کردم سریع ماسکمو میدادم بالا از ترس کرونا ..

به مامانم میگم چی ارزونه ؟ چه غذاهایی مقوی و ارزونن ؟

مثلا حلوا ، حلیم گندم ، سبزیجات ، انگور ..

نمیشه که بگم خودتو ببند به پسته و جگر و گوشت گوسفندی و میوه‌های گرون گرون :-/

یه سری داشتم به مریض میگفتم ناحیه تناسلیتو با سرم فیزیولوژی بشور که بخیه‌هات زودتر خوب بشن ، بعد یادم افتاد این اگه پول سرم داشته باشه خب میره دو کیلو میوه میخره واسه بچه‌هاش ، گور بابای بخیه اصلا دیرتر خوب بشن!

یا یه سری داشتم به مریض میگفتم باد سشوار هم خوبه از باد سشوار استفاده کن ، استادمون گفت واقعا فکر میکنی تو خونه این قشر سشوار پیدا میشه ؟

یه وقت‌هایی بهشون میگم توروخدا این بچه‌هایی که داری بسه دیگه ، اینم به دنیا بیار دیگه مواظب باش باردار نشی بچه خرج داری ، ارزو داره ، آینده می‌خواد ‌‌‌...... به من مربوط نیستا ، نباید اینجوری بگم اما میگم بهشون .

فقر بیداد میکنه

نا آگاهی بیداد میکنه

حداقل‌های زندگی ما ، سقف آرزوهای خیلی‌هاست !

انشالله بتونید چتر باشید
بازدید : 371
سه شنبه 28 مهر 1399 زمان : 17:38

دوست ندارم هرگز همسرم سیگاری باشه !

نه به خاطر خودم .. بخاطر بچه‌‌‌ای که متولد خواهد شد ...

دوست دارم خونه ام‌ پر از ساز باشه ، پر از کتاب ، پر از حس خوب و کارهای مثبت

بچه‌های ما ، الگوی اولیه شون تو زندگی خود ماییم !

دلم می‌خواد به جای دیدن سیگار تو دستای پدرشون ، یه ساز خوشگل ببینن

به جای دود ، طراوت و زندگی رو ببینن

به جای شنیدن صدای دعوا و بحث ، موسیقی و زبان بشنون

ما تو شکل گیری شخصیت بچه‌هامون خیلی نقش داریم .

ما مسئولیم تو آینده بچه‌‌‌ای که تصمیم میگیریم متولدش کنیم ...

انشالله بتونید چتر باشید
بازدید : 346
يکشنبه 26 مهر 1399 زمان : 7:39

تکرار گاهی حال آدم رو بد میکنه ... اما زندگی پر از تکرار هست ! پر از یکنواختی !

یه بچه وقتی درکی از این دنیا پیدا میکنه ممکنه شب براش جذاب باشه ، اومدن روز و طلوع خورشید جذاب تر اما بالاخره میفهمه زندگی همین شب و روزاس که میان و میرن و ما غیر از شب و روز تایم دیگه‌‌‌ای نداریم ...

درکش که بیشتر میشه میفهمه بهار داریم ، بعدش تابستون میاد بعدش برگ ریزون پاییز و نهایتا زمستون ! خیلی که بخواد دنبال تنوع باشه میبینه ما خیلی شانس اوردیم که موقعیت جغرافیاییمون جوریه که 4 فصل داریم و این دیگه عند تنوع در فصل‌هاست .. فصل پنجمی‌نیست ! و تو باید با داشتن و تکرار این 4 فصل زندگی کنی و لذت ببری !

تو یه شهر زیبایی هم‌ مثل اصفهان که زندگی کنی با کلی اماکن تاریخی و زیبا ، بعد یکسال تفریح و جذابیت اماکن تفریحیش وقتی میخوای بری بیرون میبینی این شهر دیگه هیچ جای تازه و جدیدی نداره ! تو ماشینی داری میری ولی نمی‌دونی کجا ! دلت یه جای جدید میخواد اما کجا ؟! کل شهر رو که بارهااااا دیدی و از بری وجب به وجب شهر رو .‌‌.. تکرار ، تکرار ، تکرار !

ازدواج میکنی ، دوران نامزد بازی و عشق بازی عقد .. خیلی هنر کنی 6 ماه بعد ازدواجم همون طراوت و تازگی رو واسه همسرت داشته باشی و اونم متقابلا جذابیت خودش رو حفظ کنه ، اما بعد 6 ماه ، همبستر شدن با یک فرد با تمام جذابیت‌ها و طراوتی که بعد از اون از دست میده ایا تکرار نیست ؟ بعد از این 6 ماه چی آدم رو پایبند این تکرار نگه میداره ؟

بین تمام رشته‌ها یک رشته انتخاب میکنیم سال‌ها درس میخونیم و بعد میریم سر یه کاری مرتبط ! اصلا غیر مرتبط ! و اون شغل رو ساااااال‌ها ادامه میدیم ... یک نجار سال‌ها عمرش رو با چوب میگذرونه ، یه پرستار سال‌ها باید یه سری کارهای روتین انجام بده ، یه معلم هر سال باید یه کتاب مشخصی رو تدریس کنه که بعد چند سال حتی تک به تک کلمات صفحه‌های کتاب درسی که تدریس میکنه رو از بَر میشه انقدر که تکرار میکنه ، یه رنگ کار سال‌ها بوی زننده رنگ رو برای چندغاز تحمل کنه ، یه کارگر شهرداری سال‌ها تایمی‌که ما خوابیم اون باید بیدار بمونه و خیابون‌ها رو تمیز کنه و هزاران شغل دیگه ..... هر کدوم از این شغل‌ها بعد مدتی فقط تکرار میشه ، تکرار ، تکرار ! و تو باید سال‌ها یه کار مشخصی رو هر روز انجام بدی !

می‌بینید ؟ اینا کلیات زندگی بودند . و ما محکومیم به تکرار !

منم گاهی خسته میشم ، غر میزنم اما وقتی هضمش میکنم که هنر ما اینه با وجود این همه تکرار باید خوب زندگی کنیم سریع به خودم میام و انرژی‌های منفی رو از خودم دور میکنم

اما یکی مثل علی که مدام غر میزنه و میناله از این همه تکرار و یکنواختی و حال بد دلش ، احساس میکنم این آدما اگر نتونن این موضوع رو هضم کنن تو زندگی آینده شون حتما با مشکلات جدی تری رو به رو میشن ! و چقدر زندگی کردن با این تیپ ادم‌ها که زود اشباع میشن و از هر آنچه که اشباع میشن فراری میشن سخته ...

امشب بهش گفتم برای فرار از این تکرار برای زندگی مشترک آینده ات دنبال کسی باش که با تو هم هدف باشه .. کسی که تو بتونی به رشدش کمک کنی و اونم به رشد تو کمک کنه ! کسی که باهاش هدف مشترکی داشته باشی و اگه همه چیز بعد یک مدت برات تکراری شد دلیل محکم و قانع کننده‌‌‌ای برای موندن و ادامه دادن باهاش داشته باشی و الا سخت به مشکل میخوری و ممکنه ازش فراری بشی اون دخترم این وسط زندگیش تباه بشه .. هیچ وقت حال دلش خوب نیست چون مدام فراریِ از تکرار مکررات زندگی‌ش ! و هنوز هضم نکرده بعد 30 سال زندگی هیچ چیز جدید دیگه‌‌‌ای وجود نداره و هر چی بوده دیده ، آب چه تو زنده رود جاری باشه چه تو آبشار نیاگارا ، چه شبت رو توی این شهر صبح کنی چه تو نیویورک ، آسمون یک رنگه و تو هر جا بری هرگز نمیتونی از خودت فرار کنی ...

باید برای دلمون وسط این همه تکرار کاری کنیم !

امام حسن مجتبی علیه‌السلام
بازدید : 362
پنجشنبه 23 مهر 1399 زمان : 0:38

من با تک تک سلول‌هام واسه خواسته ام اصرار کردم و تلاش کردم !

بخش تلاش کردنم خسته ام کرد اما بخش اصرارش روحمو داغون کرد

پریشب یه نوشته از دو ماه پیش خودم پیدا کردم که توش از خدا خواسته بودم کمکم کنه ...

اما حالا میبینم که دارم به خواسته ام می‌رسم اما چون چاشنی اصرار قاطیش بود ارزشش رو برام از دست داد !

و امشب ، من ، همون منِ دو ماه پیش ، نوشتم دیگه خواسته ام برام مهم نیست چون چیزی رو که دارم بدست میارم ارزشش رو برام از دست داده ...

هیچ چیزی رو با اصرار و التماس نباید بدست آورد

خودت میفهمی‌که چقدر بابت هر اصرار ، خواسته ات ارزشش رو از دست داده برات !

ز بلای جور گردون غم و سوز و آه دارم
بازدید : 394
پنجشنبه 23 مهر 1399 زمان : 0:38

یه نکته‌‌‌ای که تو ماسک زدن بقیه دارم میبینم اینه که خیلیا هنوز طرز صحیح ماسک زدن رو بلد نیستند !

اول اینکه بهترین ماسک ، همین ماسک‌های یکبار مصرف هست ... عمر استفاده ازشون 2 ساعته . البته ماسک N95 عالیه ولی اصلش گیر نمیاد و تنها بدیش اینه که طرف اگه ناقل باشه از طریق فیلترش میتونه ویروس رو به بقیه منتقل بکنه . N95 اصولا برای کسایی که در تماس مستقیم با افراد کرونایی هستند خوبه و الا هر کدوم از ما میتونیم ناقل باشیم و گزینه مناسبی برای هیچ کدوم از ما نیست ..

اندازه ویروس خیلی خیلی کوچیکه و به راحتی از منافذ انواع ماسک‌ها عبور میکنه اما نکته‌‌‌ای که هست اینه ویروس با قطرات آب دهان منتقل میشه . منافذ ماسک‌های پارچه‌‌‌ای خیلی بزرگتر از منافذ ماسک‌های یکبار مصرف است که این ممکنه حتی اون قطرات آب دهان هم ازشون رد بشه بخاطر همین میگم گزینه مناسب همون ماسک‌های یکبار مصرف هست چون منافذ کوچیکتری دارن و احتمال عبور قطرات آب دهانِ حاویِ ویروس کمتره .

نکته‌ی بعدی تو زدن همین ماسک‌های یکبار مصرف چین‌های ماسک هست ! این سری که رفتید بیرون به چین ماسک بقیه توجه کنید که اکثرا اینو نمی‌دونن " چین ماسک باید رو به پایین باشه " در صورتی که چین ماسک خیلیا رو به بالاست و این باعث میشه ماسک به خوبی روی صورت فیکس نشه و پوشش دهی مناسبی روی صورتتون نداشته باشه ، شما به بندهای ماسک توجه نکنید که کدوم قسمته طوری ماسک رو بزنید که چین‌هاش رو به پایین باشه و فیکس بینی و صورتتون بشه و اگه بندهای بلندی داره هر کدومو یه گره کوچیک بزنید که اندازه صورتتون بشه ! ماسک رو به صورت عمودی تا جایی که میاد بکشید تا از بالا کامل روی بینی و از پایین تا هر جا که میره زیر چونتونو بگیره .

دست به ماسک روی صورتتون نزنید ! یه وقتی هم خیلی واجب بود و احساس کردید دستتون ممکنه آلوده باشه و دقیقا همون لحظه باید ماسکتونو بکشید پایین ، از بندهاش استفاده کنید ! یعنی به هییییییچ وجه به ماسک دست نزنید ، واسه پایین کشیدن ماسک دو بند پایینی رو بکشید پایین و واسه بالا کشیدن ماسک هم از دو بند بالاش استفاده کنید اینجوری دیگه دستتونم آلوده باشه بندهای ماسک آلوده شده ، نه خود ماسک !

اگه عالم و آدمم کرونا داشته باشن ما یه ماسک داشتیم که درست فیکس شده باشه روی صورتمون ، و رعایت فاصله دو متری ازشون و استفاده مکرر از الکل و مایع ضدعفونی ، شتشوی مکرر دست‌ها و اینکه سندرم دست بیقرار نداشته باشیم که هی ماسکو بدیم پایین و بالا و دستمونو هی بزنیم روی صورتمون ، هیییییییییچ اتفاقی برای هیچ کدوممون نمی‌افته !

به سندرم دیگه هم هست به اسم " سندرم باسن بی قرار " که خیلیا نمیتونن آروم و قرار داشته باشن مدام باید برن مسافرت ! کرونا از راه مدفوع هم منتقل میشه ، دسشویی‌های تو راهی و عمومی‌خیلی خطرناکه . خیلی از ماها بلد نیستیم دستمونو درست بشوریم و از دسشویی که میایم بیرون ممکنه دستامون آلوده به ویروس باشه و چون بلد نیستیم درست دستامونو بشوریم ممکنه این ویروس رو دست بمونه و بزنیم به سطوح مختلف ، یکی دیگه بعد ما بیاد دستشو به همون سطوح بزنه و با همون دستا دست به صورتش بزنه ، به همین راحتی منتقل بشه !

بمونیم تو شهر خودمون فعلا !

اصلا زدن یه ماسک ، رعایت فاصله دو متری ، شست شوی دست‌ها ، مسافرت نرفتن ، همینا ! فقط همینا رعایت بشه کسی مبتلا نمیشه ...

ز بلای جور گردون غم و سوز و آه دارم
بازدید : 511
سه شنبه 21 مهر 1399 زمان : 19:37

بازدید : 394
يکشنبه 19 مهر 1399 زمان : 14:38

استاد شجریان هم فوت کرد ... خدای بزرگ رحمتشون کنه .

دیشب داشتم فکر می‌کردم ما ته تهش هم که عمر کنیم همون 80 سالِ استاد شجریان هست ! بماند که چقدرش رو طی کردیم ...

ته امید به زندگی شده همون 80 سال !

ما آدم‌های معمولی که هنری برای عرضه نداریم همون سن بازنشستگیمون که فرا برسه و بچه‌هامون برن و اطرافمون خلوت بشه زندگی برامون گویا تموم میشه و میشینیم در انتظار فرا رسیدن مرگ ...

اما آدم‌هایی که هنر دارند ، به واسطه هنر و صدای ماندگارشون و طرفدارانی که دارند و قدر شناسی از این آدم‌ها امید بیشتری برای زندگی دارند ...

و صداست که میماند !

خواننده‌های زیادی رو دوست دارم

اما هیچ وقت تو زندگیم نشده بود عاشق صدای یه آدم معمولی بشم ... که شد !

صدایی که من همیشه در مقابلش کم میارم ..

گیرایی یک صدا ! تن ! لحن ! حتی اگه هیچ شعوری پشت حرفاش نباشه ...

گاهی یک ویس رو از اون صدا بارها گوش میدم ...

باید در را پیدا کرد

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی