مریض باردار با شکایت درد مراجعه کرده به بیمارستان
واسه شرح حال ازش میپرسن آبریزش هم داشتی ؟
میگه آره حدود 3 روز
میگن تو 3 رووووزه آبریزش داشتی الان پاشدی اومدی ؟
میگه اره اخه حس کردم سرماخوردم :-/
جفتشون آبریزش هستن اما این کجا و آن کجا !
خدایا ؟ خودت صبر عطا کن
:-)))))
کارگرهای ساختمون رو به رو پنجره اتاقم رو هر روز نگاه میکنم ..
حدود ساعت 8 صبح میان کار میکنن ، تایم ناهارشون 12 و نیم تا 1 و نیم هست باز بر می‌گردن کار میکنن تا قبل اینکه هوا تاریک بشه .. قبل 5 !
به نظرم کارشون سخته .. تو اون ارتفاعی که دارن کار میکنن ، اون همه خم و راست شدنشون ، من تشخیص نمیدم چی ولی کلی بار سنگین جابه جا میکنن .. سرمای هوا ! همه اینا از سختی کارشون هست
گاهی که دلم میگیره یه لیوان چایی میارم میشینم لب پنجره اتاقم و کار کردنشون رو میبینم ... فاصله زیاده اونا منو نمیبینن !
صبح قبل اینکه برم بیمارستان میبینم شروع کردن به کار ، میرم و بر می‌گردم باز میبینم دارن کار میکنن ، ناهار میخورم و میخوابم و بیدار میشم باز نگاه میکنم دارن کار میکن ...
نگاه کردن به کار کردنشون به من انگیزه میده
ولی واقعا کارشون سخته ! واسه چندرغاز پول ...
اما پولشون خیلی حلال و با برکته :-)
در بخش نوزادان به سر میبریم ...
آخ که من کاش یه بچه 34 هفته تازه متولد شده بودم که نیاز داشتم روزها تو اون دستگاه‌ها بخوابم و محیط رو کامل بر من تاریک کنن که هیچ استرسی نگیرم !
چه ذهن ارومی‌دارند
هیچ درکی از محیطشون و این دنیا ندارند
و چشم که باز می‌کنند غیر از مادر شخص دیگه‌‌‌ای نمیبینن و غیر از عطر تن مادر ، هیچ چیز دیگه‌‌‌ای تو این دنیا براشون آشنا نیست !
زیبا نیست ؟
و‌‌‌ای کاش ما هم تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتیم !
از دست این " واسه ناهار چی بپذیرم و واسه شام چی بخوریم " خلاص میشدیم :-/
گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
هر که گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته می‌شود انسان پاک !
هر که با گرگش مدارا می‌کند
خلق و خوی گرگ پیدا می‌کند !
اینکه مردم یکدگر را می‌درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند !
این که انسان هست این سان دردمند
گرگ‌ها فرمان روایی می‌کنند !
این ستمکاران که با هم همرهند ،
گرگهاشان آشنایان همند !
گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب ؟
نمی‌دونم حال بد الانم کروناست یا سرماخوردگی !
ته گلوم می‌سوزه ، سر درد ، آبریزش ... سرفه هم کم !
هر چی باشه از مهور گرفتم ، از روز پنج شنبه ...
مادرش و پدرش و داداشش هم دقیقا الان حالشون مثل منه ...
حدودا 6 روز گذشته و اگه کرونا بود حداقل باید پدر و مادرم یه علائمی‌مثل من نشون میدادن ، اما هر چی میپرسم سوزش گلو یا سردرد یا علائم خاصی ندارید ، میگن نه !
حالا یا کرونای من خیلی خفیفه یا اینکه یه سرماخورگی ساده هست ...
اما مهور صداش تغییر کرده ، سرفه داره و خانواده اش هم مبتلا شدن .
ان شا الله که سرماخورگی باشه !
همیشه برام جالب و جذابه که بقیه اسم عشقشون یا همسرشون رو تو گوشی‌هاشون چی سیو میکنن ...
مثلا رز یه نقطه گذاشته ! اسمش رو با یه . سیو کرده !
یکی از دوست‌هام با اسم " آقاییم " .. این دیگه خیلی مسخره اس ! هضمش برای من سخته کسی که عاشقشی اما همسر رسمیت نیست چرا باید با آقاییم سیو کنی :-/
یکی دیگه از دوستام my love , یکی دیگه my life
یکی دیگه زندگیم ، نفسم و از این قبیل چیزها ...
امروز یک مطلب خوندم در مورد همین موضوع ، حوصله تایپش رو ندارم اما نوشته بود من اگه کسی رو دوست داشته باشم " ابدِ من " تو گوشیم سیوش میکنم !
چقدر به دل میشینه ... ابدِ من !
یعنی هر اتفااااااااااااقی که بیوفته ، هر قهر و ناراحتی و دلخوری باشه چیزی به اسم جدایی وجود نخواهد داشت و باز بر می‌گردی پیش اونی که قلبت تا ابد متعلق به همونه !
ابدِ من :-)
یک ساله که ولایت نرفتیم ...
و تا عید رو هم بعید می‌دونم که بریم
امروز دختر عمه ام به دنیا اومده
13 ابان پسر ِ دختر خاله ام به دنیا اومده
7 ماه پیش پسر عمه ام و
قبل عید هم دختر خاله ام
آهان قبل عید دختر عموم هم به دنیا اومد ، کم‌مونده بود از قلم بیوفته !
یعنی الان من 5 تا فامیل جدید و خونی دارم که حتی یک بارم ندیدمشون :-/
احتمالا این سری بریم ولایت ، شاهد تغییرات خیلی زیادی خواهم بود !
البته تغییرات مثبت ،ان‌شا الله !
یه ترفند بهتون بگم
شایدم بلد باشید !
الان دیگه رو گوشی همه چند تا واتس آپ نصبه ، گاهی میخواید هم نت تون وصل باشه و هم اینکه اگه از یه واتس آپتون پی ام دریافت کردید دو تا تیک نخوره ! و یه تیک بخوره انگار که شما به نت وصل نیستید :-))))
برید تو قسمت تنظیمات گوشی ، قسمت برنامه‌ها و واتس آپ رو توقف اجباری کنید !
اینطوری کسی بهتون پی ام بده تا زمانی که وارد واتس اپ نشدید واستون بالا نمیاد و واسه اون طرفم یه تیک میخوره فقط ... در حالیکه شما به نت هم وصل هستید !
من انقدر تیپ رسمی‌و گاهی ساده میزنم که یه وقتایی مثل دیروز میرم سمت تیپ اسپرت و عروسکی درخواست تکرار همون تیپ برای من میاد :-)))
جوراب خریدم رنگ گلبهی که دو تا کله خرگوش رو جورابامه خیلی خوشگلن ، مامانم میگه این چیه خریدی اینا واسه یه بچه ۳ ساله خوبه :-/ بعد دوستم دیروز ذوق مرگ شده بود میگفت خیلی خوشگلن ! هی میگفت جوراباشو ، جوراباشو :-) خانواده من همیشه انتظار تیپ رسمی‌از من دارند ...
دیروز کفش اسپرت سفیدم رو پوشیدم ، ساپورت طرح لی ، بارونیه کرمی‌و یه روسری مارک که همرنگ جورابام گلبهی بود پوشیدم ! واقعا ترکیب رنگ لباسام عالی شده بود انقدر عالی که تو واتس آپ پیام دادن همین لباسای امروز رو واسه فردا بپوش !
انقدر این لباس‌هارو نپوشیده بودم همه میگفتن مبارکه :-/ در حالیکه غیر از بارونیم که پارسال خریدم بقیه رو یادم نیست چند ساله خریدم ...
خودمم خسته شدم از تیپ‌های ساده و متین ..
خواهان تیپ عروسکی و اسپرت خفن و رنگی رنگی هستم !
داشتم یه کلیپ میدیدم که دختره سر کلاس از خانم معلمش اجازه میگیره که بره دسشویی
معلم میگه چرا زنگ تفریح نرفتی ؟ :-))))
یاد دوران مدرسه خودم افتادم ، من هیچ وقت زیر بار دسشویی‌های مدرسه نمی‌رفتم ، انقدر که یه سری معلمم‌به مادرم گفته بود دختر شما اصلا اجازه نمیگیره بره دسشویی ولی بقیه بچه‌ها یه ریز در حال اجازه گرفتن هستن ، این چه جوریاس ؟
مامانمم گفته بود دخترم میگه دسشویی‌های مدرسه کثیفه اینجا دسشویی نمیرم :-)
اهان اینو میخواستم بگم
خو معلم احمق ! بچه اگه زنگ تفریح دسشویی داشت خو میرفت ، جیش یهو میاد ، بچه تو زنگ تفریح تغذیه شو خورده الان نیم ساعت گذشته دسشوییش گرفته اخه این چه حرفی بود که میگفتن چرا زنگ تفریح نرفتی !!! یا صبر کن زنگ تفریح برو :-/ چطور از یه بچه انتظار دارن صبر‌کنه یه ساعت دیگه زنگ تفریح بشه ؟ :-/
تعداد صفحات : 0